HashQ @HashQuu

زیرِ سایه‌اش Joined April 2018

Tweets

2K
Followers

310
Following

254
Likes

9K

HashQ @HashQuu

a week ago

حس «به هیچ جا تعلق نداشتن» حس تخمی ایه.

1 0 7 37 0

HashQ @HashQuu

a week ago

از پاییز ۴۰۱ من دیگه افسردگی فصلی شدید دارم..

0 0 4 43 0

HashQ @HashQuu

4 weeks ago

امروز باید از چند نفر عذر خواهی کنم حتما! از اونایی که در برابرشون می ایستادم و تمام قد از #نیک_یوسفی دفاع می‌کردم! امروز برای خودم متاسف شدم و از اونی که ازش دفاع می‌کردم، منزجر!

1 0 1 90 0

HashQ @HashQuu

a month ago

آدمایی که فقط وقتی باهات کار دارن، میان سراغت، آدمای جالبی نیستن. در واقع آدم نیستن!

0 0 11 93 0

HashQ @HashQuu

2 months ago

یه زمانی بهم می‌گفت: «یادت نره قولتو نشه چیزی خسته کنه تو رو..» و من همه چیزو خوب یادم مونده، جز قولم...

0 0 4 48 0

HashQ @HashQuu

3 months ago

نیمه ی اول مشکلاتِ من برمی‌گردد به ارتباطاتم با آدم‌ها، و نیمه ی دوم مربوط می‌شود به از یاد نبردن نیمه ی اول!

0 0 5 44 0

HashQ @HashQuu

3 months ago

درد عبور می‌کند و ردّ آن درد... درد می‌کند!

0 0 8 75 0

HashQ @HashQuu

3 months ago

تقریبا تمام لحظات زندگی من، ممزوج با اضطراب مرگ بوده..

0 0 2 46 0

HashQ @HashQuu

3 months ago

هر موقع که عصبی ام و دلیل مشخص و واحدی براش پیدا نمی‌کنم عصبی تر میشم.

0 0 6 51 0

HashQ @HashQuu

3 months ago

دارم از نفس میفتــم.. توو هجــومِ سایه ها...

0 0 4 58 0

HashQ @HashQuu

4 months ago

#جنگ یعنی: با هر خبر، یه دور مرگ همهٔ عزیزات رو تصور کنی و از دلشوره جون به لب شی...

0 1 11 330 0

HashQ @HashQuu

5 months ago

زندگی مان سوخت و دودِ هوا شد.. و بدِ ماجرا این بود که ما این دود های در هوا را ابرِ رحمت انگاشته بودیم...

0 0 6 52 0

زندگیم از قبلِ تولدم تا همین امروز، جوری پیش رفته که همیشه منتظر بودم یهو همه ی اهل جهان از حرکت متوقت شن، و برگردن رو به من و شروع کنن به تشویق کردن. و من اشکِ شوق بریزم از این که همه ی این ها فقط یک نمایش بود و دیگه تموم شد!

0 0 6 88 0

HashQ @HashQuu

5 months ago

رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ..

0 0 4 48 0

HashQ @HashQuu

6 months ago

گاهی برای خوب شدن حالت، عالم و آدم هم بیان، فایده نداره. باید فقط یا خودت به داد خودت برسی، یا او!

0 0 2 45 0

HashQ @HashQuu

6 months ago

فکر کن ۵سالته و با مادرت رفتی یه بازار بزرگ، و یهو متوجه میشی که دستت تو دستش نیست و گم شدی. یا فرض کن شبو پیش رفیقاتی، فرداش غروب بیدار میشی و می‌بینی که همه رفتن مسافرت و جات گذاشتن. یا هزارتا فکر و فرض دیگه.. خواستم بگم چطور من پر از این وحشت و هراسِ تنهایی و رهاشدگی ام..

0 0 7 114 0

HashQ @HashQuu

6 months ago

خوش به حالتون اگر کسی رو دارید که وقتی میگید «بابا..»، جوابتون رو می‌تونه بده.. این روزا عجیب دلتنگشم، کاش می‌شد منو ببره پیش خودش..

0 0 8 85 0

HashQ @HashQuu

7 months ago

هر انسانی بالاخره یک جایی، در اعماق وجودش با این حس روبرو خواهد شد که در جهانی پر از غریبه پا به عرصه ی وجود گذاشته! اون جاست که متوجه میشه سراسرِ عمرش رو در حال تلاش بوده تا (به واسطه ی پناه بردن به موجود دیگری، معنایی و یا وسیله ای) قسمتی از این حس غربت رو برای خودش کم کنه!

0 0 9 105 0

HashQ @HashQuu

7 months ago

هیچ دستی از پس پرده قرار نیست به دادت برسه! اگرم دستی باشه و بر فرض بخواد بهت برسه، باز اون رسیدنه بر اساس عملکرد توعه ظاهرا. پس خودتی و خودت، این رو بپذیر و ادامه بده.