لیمو @_lim_oo

Joined May 2024

Tweets

78
Followers

23
Following

47
Likes

24K

لیمو @_lim_oo

13 hours ago

آیا سیمرغی روزی به یاری ما درماندگان خواهد شتافت؟ و آیا روزگار بدپرداز هنوز در کمین جان نیکان است؟ ***

0 0 0 7 0

لیمو @_lim_oo

13 hours ago

نه هرگز مرد ششصد ساله‌ای در جهان بود و نه رویین تنی و نه سیمرغی تا کسی را یاری کند.اما آرزوی عمر دراز و بی‌مرگی همیشه بوده است و در بیچارگی امید یاری از غیب هرگز انسان را رها نکرده است.

0 0 0 7 0

لیمو @_lim_oo

3 months ago

بیا، بیا، بیا، محبوبم به سرعت پیش من بیا، به نرمی گام بردار، به در خانه‌ی من بیا، و با هم خواهیم گریخت و [اگر چنین شود،].... آه اگر‌ چنین شود؛

0 0 4 12 0

لیمو @_lim_oo

4 months ago

جدایی پلی‌ست در میانِ ما حتّی زمانی که با تو زانو به زانو نشسته‌ایم.»

0 1 3 63 0

Download Image

لیمو @_lim_oo

4 months ago

ماه ها رفتند و سالها گذشتند و من هیچ کسی را به اندازه ی تو دوست نداشتم و برای یک روز هم که شده قدر مرا ندانستی آه دلتنگ شده ام.»

0 1 8 66 0

لیمو @_lim_oo

4 months ago

هزار سال میان جنگل ستاره‌ها پیِ تو گشته‌ام ستاره‌ای نگفت کزین سرای بی‌کسی کسی صدات می‌کند؟ عزیز همزبان من تو در کدام کهکشان نشسته‌ای!؟

0 0 2 25 0

لیمو @_lim_oo

5 months ago

حالِ شَب و روزَم بِبین؛

0 0 2 20 0

یه دقیقه دیگه تو این شهر معلوم نیست کی زندہ اس کی مرده اگه قرار باشه من یه دقیقه دیگه زنده باشم فکر کردم دلم میخواد یه چیزایی بهت بگم که هیچ وقت بهت نگفتم اینکه من چقد قیافه تو صداتو، لحن حرف زدنتو خنده هاتو رو دوست دارم.»

0 0 1 32 0

لیمو @_lim_oo

6 months ago

«ما فقط راه می‌رفتیم... نه برای رسیدن، برای فرار از ایستادن. چون هر جا ایستادیم، درد ریشه زد.» Landscape In The Mist 1988

0 0 2 54 0

لیمو @_lim_oo

6 months ago

يک روزمی آيی که من دل کنده ام از جان و تن می جوييم از پيرهن، کو يوسف کنعان من

0 0 3 76 0

لیمو @_lim_oo

6 months ago

برگ خزان رسیده بی‌طاقتم رهی یک بوسه نسیم ز جا می‌برد مرا

0 0 3 49 0

لیمو @_lim_oo

7 months ago

همیشه آدم می‌داند که جاهای دیگری هم هست، ولی می‌ماند. دلیل ماندن بر سر این پل ویران چه بود!

0 0 9 93 0

لیمو @_lim_oo

9 months ago

من رفیق تو هستم وقتی که فکر میکنی دیگر هیچ رفیقی نداری من آخرین کسی هستم که فنجان زهرآلودی را که به همه دادی از تو خواهم گرفت و بی فکر خواهم نوشید. من تو را دوست دارم مرا آسان قربانی نکن؛ خون‌آلود با گلویی بریده شده رها شدم.