هر روز بعد دانشگاه جلو مترو کلاهدوز قرار میذاشتیم و با موتور میرفتیم سرخه حصار اون همیشه زودتر از من میرسید و منتظر میموند تا بیام 6 ماهه که تموم شده و من هر روز میرم همونجا تا شاید یبار اتفاقی رد بشه و از دور ببینمش آره بابااا ما دخترا خیلی زود میریم سراغ بعدی💔
هر روز بعد دانشگاه جلو مترو کلاهدوز قرار میذاشتیم و با موتور میرفتیم سرخه حصار اون همیشه زودتر از من میرسید و منتظر میموند تا بیام 6 ماهه که تموم شده و من هر روز میرم همونجا تا شاید یبار اتفاقی رد بشه و از دور ببینمش آره بابااا ما دخترا خیلی زود میریم سراغ بعدی💔 https://t.co/hWIUeLYgNi
@mahiehooz فعلاً میسازم؛ چه میشود کرد؟ مگر میشود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست.