@DarZaban_Com دقیقا. و من اونقدر شجاع نیستم که برم سراغ چیزی که دوستش دارم.
اندرو اسکات شغلش رو به نحوی زیبا و بینقص انجام میده که آدم دلش میخواد وارد این رشته بشه و همین کارو برای باقی عمرش انجام بده. قبلا همچین حسی رو از دی لوییس گرفتم ولی به نحو دیگهای. اسکات یه جوری نقش رو بازی میکنه که انگار داره ازش لذت میبره انگار داره عشق میکنه با شغلش. /
کافکا هم در حالیکه هر اتفاقی رو بهانهای برای نوشتن نامهای [دیگر] به میلنا قرار میداد، در نامهای [دیگر] به میلنا نوشت «تمامی نگونبختی زندگی من از نامهها یا از امکان نوشتن نامه آب میخورد» و بعد در همون نامه ادامه داد «نامهنگاری یعنی عریان کردن خویش در محضر اشباح»
اینجا چیزی نقل کردهام از بحث جالب مارسل پروست دربارهی خصلت متناقضا ضدارتباطی نامهنگاری که تنهایی را تشدید میکند.
از آن مهمتر، یکی از زیباترین اقتباسها از اپرای خوانشچینای موسرگسکی، آهنگساز روس، ضمیمه شده که میتوانید بشنوید:
t.me/Azarborzinmehr…
Reaction to the #Israel terror attack from #Iran:
Islamic Republic supporters tried to support Hamas by bringing Palestinian flags to a soccer match.
Iranian fans across the stadium chanted: “Take that Palestinian flag and shove it up your a**!”
#IraniansStandWithIsrael
اگر ده نفر هستند که با خودکشی شما ناراحت میشوند...
آن ده نفر برای شما کاری نخواهند کرد. خودکشی کنید. دستکم در لحظهی آخر این احساس را خواهید داشت که کمی مهم هستید.
اما ده نفر...
نرخ مرگ و میر خودکشی شش الی هفت درصد و خودش دومین عامل مرگ افراد بین ۲۵ تا ۳۵ سال است. دم غروب زیر ضرب مرگبار اضطرابی قتال از خودم پرسیدم واقعا از چه چیز کرونا میترسیدی؟ احتمال فوت و نرخ مرگ و میر ناشی از آن پایینتر بود.
اگر ده نفر هستند که با خودکشی شما ناراحت میشوند...
آن ده نفر برای شما کاری نخواهند کرد. خودکشی کنید. دستکم در لحظهی آخر این احساس را خواهید داشت که کمی مهم هستید.
اما ده نفر...
@Kave_Farazmand فکر میکنم توییتر هم مثل هنر معاصر بیش از محتوا بر اساس شبکهی روابط آدمها را لانسه میکند. من آن را ندارم، در نتیجه چه حرفی بزنم در امتداد طول موج چه خلاف عرف همین یکی و نصفی لایک میخورد.
چرا در ایران شبکهی توزیع مشروبات الکلی و مواد مخدر و اسلحه و امکان زیرزمینی سقط جنین و هزار چیز غیرقانونی دیگر هست، ولی اُتانازی نیست؟
پس کسی که نمیخواهد مهاجرت کند چه کند؟
نرخ مرگ و میر خودکشی شش الی هفت درصد و خودش دومین عامل مرگ افراد بین ۲۵ تا ۳۵ سال است. دم غروب زیر ضرب مرگبار اضطرابی قتال از خودم پرسیدم واقعا از چه چیز کرونا میترسیدی؟ احتمال فوت و نرخ مرگ و میر ناشی از آن پایینتر بود.
قطع برق واقعا چیز عجیبی است. زیر بار اضطراب که هنگام غروب تشدید هم میشود داشتم فکر میکردم آیا میرسد تا جایی که نتوانم نفس بکشم؟ درازبهدراز افتاده بودم که برق رفت.تمام کوچه پر شد از تاریکی و صداهای مبهم. بیرون ناگهان به درون من شبیه شد. یک نفر قلبش را مثل حجمی فاسد زیر پا له..
چرا در ایران شبکهی توزیع مشروبات الکلی و مواد مخدر و اسلحه و امکان زیرزمینی سقط جنین و هزار چیز غیرقانونی دیگر هست، ولی اُتانازی نیست؟
پس کسی که نمیخواهد مهاجرت کند چه کند؟
در افسردگیهای ناشی از فجایع زندگی حدی از غم هست که فرد را به طرف پارانویا (بافتن تئوری توطئه) سوق میدهد. زیرا او مدام از خود میپرسد چطور ممکن است این همه نکبت تصادفی باشد و خالقی نداشته باشد؟
قطع برق واقعا چیز عجیبی است. زیر بار اضطراب که هنگام غروب تشدید هم میشود داشتم فکر میکردم آیا میرسد تا جایی که نتوانم نفس بکشم؟ درازبهدراز افتاده بودم که برق رفت.تمام کوچه پر شد از تاریکی و صداهای مبهم. بیرون ناگهان به درون من شبیه شد. یک نفر قلبش را مثل حجمی فاسد زیر پا له..
آیا کسی که کاملا و حقیقتا بداند که هیچ کس او را نمیبیند، خود را خواهد کشت؟ آیا خودکشی مثل داستاننویسی همیشه مخاطبی حتی شده فرضی را تصور نمیکند؟ آیا در آخرین لحظات فرد خود را به شکل جسد از بیرون نمیبیند؟
در افسردگیهای ناشی از فجایع زندگی حدی از غم هست که فرد را به طرف پارانویا (بافتن تئوری توطئه) سوق میدهد. زیرا او مدام از خود میپرسد چطور ممکن است این همه نکبت تصادفی باشد و خالقی نداشته باشد؟
یکی از دوستان ما در کلمهی قصاری که باید ضربالمثل شود، میگفت: شیطان با هر کسی معامله نمیکند. باید دستکم دکتر فاوستوس بود.
برای خودکشی نیز باید بقدر کافی مشهور بود. باید دیده شوی، ورنه اصلا انگار خودت را نکشتهای. اصلا وقتی هنوز زندهای هم انگار مردهای...
آیا کسی که کاملا و حقیقتا بداند که هیچ کس او را نمیبیند، خود را خواهد کشت؟ آیا خودکشی مثل داستاننویسی همیشه مخاطبی حتی شده فرضی را تصور نمیکند؟ آیا در آخرین لحظات فرد خود را به شکل جسد از بیرون نمیبیند؟
در دراکولای برام استوکر، اواخر فصل هفتم، قبل از روزنامهی خاطرات مینا و در گزارش کشتی دمتر ذیل چهارم اوت آمده:
Come good wind or foul
I shall save my soul
کسی از ترجمههای فارسی کتاب نسخهای دارد که ببیند این را مترجمان فارسی (خدا رحم کند) به چه برگرداندهاند؟
یکی هم برادران کارامازف است که هر ترجمهای از آن میآید از قبلی بدتر است. از مشفق همدانی که به هر روی قابل خواندن بود رسید به صالح حسینی و اصغر رستگار، از اینها رسید به احد علیقلیان و پرویز شهدی و خدا از بعدیها به خیر کند. کاوهای که نیست، کاش اسکندری ترجمه اش را ممنوع میکرد!
این توییت، یعنی تصویر بدون شرح کافکا، در پاسخ به آن توییت دوزاری که میگوید "استوریتلرها" موفقند، یکی از بهترین هجوهای تاریخ توییتر فارسی است. متاسفانه کمتر کسی درک میکند که چرا. پاسخ این دوزاریهایی که پس از شنیدن پادکست قورباغهات را خودت قورت بده درس زندگی میدهند همین است.
یانوش: شما به چه چیزی میگویید گناه؟
کافکا: گناه اعراض (پا پس کشیدن) از رسالتی است که به عهدهی ماست. سوءتفاهم، بیصبری، سستی...
پن: تصادفی نیست که مفهوم گناه همزمان با مفهوم وظیفه از جامعه غایب شد. از وقتی همه فکر کردند هدف زندگی لذت است، دیگر سخن گفتن از وظیفه/گناه ناممکن شد
تلمود میگوید: ماشیح (نجاتدهنده) فردای روزی میآید که شما به همهی احکام عمل کنید.
کافکا اینطور تفسیر میکند: یعنی روزی که دیگر نیازی به آمدنش نیست. چون با عمل به احکام خودمان خود را نجات دادهایم.
آزادی هم همین است. نجاتدهنده فردای روزی میآید که شما بخواهید برای وطن بجنگید
قبلاً افسردگی پس از سکس (PCD) را میشناختیم. بیحال افتادن نر پس از انجام عمل جنسی (زیرا وظیفهاش را از نظر طبیعت انجام داده)
کافکا کاشف افسردگی در مرحلهی لاس بود! آنجا که «کا. ناگهان احساس افسردگی کرد و پی برد موافقت این زن [برای دعوت به قهوه] تا چه اندازه بیهوده است!»
این توییت، یعنی تصویر بدون شرح کافکا، در پاسخ به آن توییت دوزاری که میگوید "استوریتلرها" موفقند، یکی از بهترین هجوهای تاریخ توییتر فارسی است. متاسفانه کمتر کسی درک میکند که چرا. پاسخ این دوزاریهایی که پس از شنیدن پادکست قورباغهات را خودت قورت بده درس زندگی میدهند همین است.
دارم از حساسیت و عطسه نابود میشم. مامان از اونور داره التماس میکنه با فریاد که بیا این قرص رو بخور مردی از عطسه؟
-ترجیح میدم که نه.
تا به حال هیچوقت تو زندگیم اینقدر بارتلبی محرر رو درک نکرده بودم. ترجیح میدم هیچ کاری انجام ندم.
-درس بخونم؟ برم بیرون قدم بزنم؟ زنگ بزنم به رفیقم حرف بزنم؟ خودکشی کنم؟ فیلم ببینم؟ باهاش دردودل کنم؟ اینجا چسناله کنم؟ گوشتم رو بکوبم؟ کتاب بخونم؟
نه. ترجیح میدم که نه.